كاش می آمدی ...
تا نگاهم در نگاهت گم شود
تا دلم از التهاب خالی شود
كاش می امدی تا صدايت آرزوی خسته ام را بيدار كند
تا سراج نور تو اين هستی تاريك را روشن كند
تو كجايی ای افق ای منتها
من غمين منتظر در آرزوی روی تو
كاش می آمدی تا سپيده در حضورت خاموش شود
تا حنای نور در پرتو رنگ خوشت بی رنگ شود
كاش می آمدی تا به مژگان هر چه در راهت بود جارو كنم
تا به قدس جويبارت اين دل بشكسته ام را پاكسازی كنم
آه بايد در كنار انتظارت بنشينم
تا كه از ملك و ملك بالا روم
کاش می آمدی ...
نظرات شما عزیزان: